ღ☂ღlove2loveღ☂ღ
*اینجا همه چی درهمه*
دختری با ظاهری ساده از خیابان آفریقا (جردن) تهران می گذشت که پسری در پیاده رو به او گفت «چطوری سبیلو ؟» دخترخونسرد، تبسمی کرد و جواب داد «وقتی تو ابرو بر می داری ، مو رنگ می کنی و گوشواره میندازی، من سبیل می زارم تا جامعه، احساس کمبود مرد نداشته باشه اینم پسرای ما واقعا که........
اس ام اس جدید تبریک عید نوروز ۹۲ بهار یک نقطه دارد نوروز یادگار دین زرتشت ، مهر کوروش ، جام جمشید ، تیر آرش ، رخش رستم و عشق بابک بر شما پیشاپیش مبارک باد خداوندا: برای دوستانم دعا میکنم :
تو برام مثل داداشي = جلو تر نيا من تو رو اندازه داداشم دوست دارم=چون حالم از داداشم به هم مي خوره از دست من ناراحتي=هستي كه باش به من چه من حالم بده = بايد ببريم كافي شاپ و كلي چيز برام بخري من فقط با تو حرف مي زنم = با بقيه مي خندم من هميشه پيشت مي مونم = مخصوصا وقتي كه كميته بياد خاطرت برام عزيزه = بايد يه خاطره بشي ديروز يكي بهم متلك انداخت = بيا خواستگاريم اجیا داداشام این مطلبوازدست ندین
خلاصه بگم تا وقتی وسط هدف نزنی آلارمش خفه خون نمیگیره !
به جان خودم خیلی هم بهت میاد ! ادامشوازدست ندین خیلی باحاله 1. داشتن4الی 5 تا دوست دختر ۲. داشتن مدل موهای مزخرف ۳. گفتن حرفای دری وری! ۴. اینکه وانمود کنن خیلی با مزه ان! ۵. کارت اینترنت ۶. داشتن یاهو مسنجر ۷.اینکه اعتماد به نفس کاذب داشته باشن! ۸.دروغ گفتن ۹.پوووول(البته باید متذکر شد که این به مورد شماره ی 1 مربوط میشه!) ۱۰.عمل کردن بینی ۱۱.قدرت نمایی بی خودی ۱۲......(زیاد فوزولی نکنین.بزرگ می شین می فهمین!) دردم این نیست که او عاشق نیست، دردم این نیست که معشوق من از عشق تهی است، دردم این است که با دیدن این سردی ها… من چرا دل بستم؟!
یکی پسرا راست می گند یکی پینوکیو یکی پسرا مهربونند یکی خرس مهربون یکی پسرا قشنگ راه میرند یکی تنسی تاکسی۲ یکی موهای پسرا قشنگه یکی آنه شرلی یکی خونه شما (پسرا ) قشنگه یکی خونه مادربزرگه یکی پسرا سفیدند یکی سفید برفی یکی گوشهای پسرا قشنگه یکی گوشهای زی زی گولو یکی پسرا خوشگلند یکی پلنگ صورتی یکی پسرا زبلند یکی ملوان زبل یکی ما و پسرا ا با هم خوبیم یکی تام وجری
پسرا چجوری لات شن؟ سلام خووبید؟ امروزپستم :تعلیم لات بازی پسراس س س باید: بریدادامه مطلبوبخونید
مردها كلا به سه گروه اصلي تقسيم میشن: @گروه اول مردهائي هستند كه دوست دارن خودشون رو بدبخت كنند! اين دسته از مردان ميرن زن ميگيرن @گروه دوم مردهائي هستند كه دوست ندارن خودشونو بدبخت كنن، ولي تا چشم باز ميكنن ميبينن سه، چهار تا بچه مردم رو بدبخت كردهاند! اين گروه ميرن كشيش كليساهاي كاتوليك ميشن @آخرين گروه هم مرداني هستند كه ميرن زن ميگيرن، بعدش باز هم ميرن زن ميگيرن، اونوقت ميرن يه زن ديگه هم ميگيرن و يه دو جين هم صيغه ميكنن! اين گروه ميرن فقيه ميشن و مرجع تقليد مسلمين جهان! و اما زنها كلا به پنج گروه اصلي تقسيم ميشن: @گروه اول زنهائي هستند كه مردها رو بدبخت ميكنن @گروه دوم زنهائي هستند كه اشك مردها رو در ميارن @گروه سوم زنهائي هستند كه جون مردها رو به لبشون ميرسونن @گروه چهارم زنهائي هستند كه كاري ميكنن مردها روزي 18 بار (ميانگين!) آرزوي مرگ كنن @گروه پنجم زنهائي هستند كه به اشتباه فكر ميكنن جزو هيچكدوم از گروههاي بالا نيستند (ولي هستند
ادامس : تنها چيزي كه توي دهان خانم ها بند مي شود آدم خوار : انساندوست افراطي * *آدم مغرور : كسي كه اگر جلاد بخواهد گردنش را بزند بگويد : يه وجب بلند تر بزن احمق : كسي كه دختر همسايه را در تاريكي نبوسد * *ادب : يعني كمك به يك خانم زيبا در عبور از خيابان حتي اگر به كمك احتياج نداشته باشد نظریادتون نره هادوستان
*مردها به پرخوابي معروف مي شدند. *زن هاي كمتري رژیم مي گرفتند، چون استاندارد وزن ایده آل آنها از 40 كيلو بالاتر مي رفت. - *خريد به عنوان يکي از حرکات آيروبيك در نظر گرفته مي شد. - *مردها منشی روسای زن مي شدند. - *دستمزد مردها در ازاي هر يک دلاری كه به دست مي آورند، 70 سنت بود. - *در حالي كه زن مشغول تماشای تلویزیون بود، مرد خانه برایش نوشیدنی و آب میوه مي آورد. - *مردها عباراتی چون «متاسفم، دوستت دارم، اصلا چاق به نظر نمي رسي» را ياد مي گرفتند. - *مردها را بنا به وضع ظاهرشان و زن ها را بر اساس عملكردشان مورد قضاوت قرار مي دادند. - *مردها از صبح تا شب در اين فكر بودند كه زن ها در چه فكرند. - *مردها همان قدر كه به كار خود اهمیت مي دادند، استحکام روابط خانوادگی و خویشاوندی خود را نيز مهم مي شمردند. - *برنامه خبر ورزشی در تلویزیون بیشتر از يک دقیقه نبود. - *مردهای چاق دائما نگران اضافه وزن خود بودند. 1.داداش اينترنتي تا هر وقت خواستن ازش اکانت مجاني بگيرن
2.داداش خرزور تا در مواقع لزوم حال بعضي ها را بگير 3.داداش خوش تيپ و پول دار تا به دوستانش بگه اين بي اف منه 4.داداش خر خون تا موقع امتحان براش تقلب بنويسه 5.داداش ماشين دار تا اونو به موقع سرقراربرسونه 6.داداشي که چشم ديدنشونداره(همون داداش واقعي خودش
1- شش سال اوّل زندگی: • گریه نکن • شیطونی نکن • دست تو دماغت نکن • تو شلوارت پیپی نکن • مامانت رو اذیّت نکن • روی دیوار نقاشی نکن • انگشتت رو تو پریز برق نکن • دمپایی بابا رو پات نکن • به خورشید نگاه نکن • شبها تو جات جیش نکن • تو کمد مامان فضولی نکن • با اون پسر بیتربیته بازی نکن • اسباببازیها رو تو دهنت نکن • زیر دامن شمسی خانوم رو نگاه نکن • دماغت رو تو لوله جاروبرقی نکن 2- دوره دبستان: • موقع رفتن به مدرسه دیر نکن • پات رو تو جامیزی نکن • ورقهای دفترت رو پاره نکن • مدادت رو تو دهنت نکن • به دخترهای مدرسه بغلی نگاه نکن • تخته پاککن رو خیس نکن • حیاط مدرسه رو کثیف نکن • با دخترهای شمسی خانوم آمپول بازی نکن • دست تو کیف بغل دستیت نکن • تختهسیاه رو خطخطی نکن • گچ رو پرت نکن • تو راهرو سرو صدا نکن • تو کلاس پچپچ نکن • ATARI بازی نکن 3- دوره راهنمایی: • ترقّه بازی نکن • SEGA بازی نکن • جاهای بدبد فیلمها رو نگاه نکن • موقع برگشتن از مدرسه دیر نکن • تو کوچه فوتبال بازی نکن • دست تو جیبت نکن • با مامانت کلکل نکن • تو کلاس صحبت نکن • بعد از ظهر سروصدا نکن • با دختر شمسی خانوم منچ بازی نکن • اتاقت رو شلوغ نکن • روی میز بابات کتابهات رو ولو نکن • عکس لختی تماشا نکن • با بچّههای بیادب رفت و آمد نکن • جرّ و بحث نکن 4- دوره دبیرستان: • با کامپیوتر بازی نکن • تو حموم معطّل نکن • تقلّب نکن • با دوستات موتورسواری نکن • عصرها دیر نکن • با دختر شمسی خانوم صحبت نکن • با بابات دعوا نکن • تو کلاس معلّمتون رو مسخره نکن • تو خیابون دنبال دخترها نکن • مردمآزاری نکن • نصف شب سرو صدا نکن • فیلم سوپر نگاه نکن • وقتت رو با مجله تلف نکن • چشمچرونی نکن 5- دوره دانشگاه: • رشتهای رو که دوست داری انتخاب نکن • ?? ساعته چت نکن • سر کلاس درس غیبت نکن • با دختر شمسیخانوم دل و قلوه ردّ و بدل نکن • خیابونها رو متر نکن • تو سیاست دخالت نکن • با دخترهای مردم هر کاری دلت خواست نکن • شب برای شام دیر نکن • با مأمور پلیس کلکل نکن • چراغ قرمز رو عشقی رد نکن • موبایلت رو Reject نکن • حذف پزشکی نکن • آستین کوتاه تنت نکن • همه رو دودره نکن
آشخور: کسی که دوره آموزش رو میگذرونه - ناشی - بی درجه - (مشخصه:کچل-لباس خاکی) پایه بوق: صفر کیلومتر - کسی که تازه آموزشیش تموم شده - (مشخصه اصلی:موی کوتاه اما نه کچل- درجه کج) کج بان : همان پایه بوق - منتظر درجه (در اصل) -به دلیل خط کجی که به جای درجه بر دوش می زنند به این نام معروفند درجه چسب زخم: همان درجه کجی که بعنوان انتظار درجه می زنند تیمسار وظیفه ها: پایه بالاترین فرد در میان افسران وظیفه منطقه- کسی که هم درجه و هم سابقه اش بیشتر از تمام وظیفه های منطقه است بابا خدمتی!: کسی که یکسال از اتمام آموزش و ورودش به محل خدمت گذشته باشد. پسر خدمتی: کسی که یکسال با باباخدمتی خود تفاوت دوره داشته باشد! موهات شونه خور شده: به کسی که کم کم در حال خروج از پایه بوقی است می گویند. یعنی که کم کم موهایت بلند شده و داری پایه بالا میشوی جیم فنگ: دو دره بازی پا بچسبون : احترام بگذار ( کنایه از کوبیدن کفشها به هم به نشان ادای احترام) صدای پوتینهات رو نشنیدم! : یعنی احترام خوبی نگذاشتی- گاه به شوخی بین دو دوست هم گفته میشود
اگه بهتون زنگ زد (در اين مسئله فرض بر هوتن نام بودن دوست پسرتونه...!!!) بگين یکی ازفانتزی هام اینه که
یکی از فانتزیام اینه که کنکور اول بشم بعد خبرنگارا بیان حمله کنن سمت من. بعدش تو ازدهام جمعیت محو شم برم پی کار خودم یکی از فانتزیام اینه که تو افق پنهان شم یکی از فـانـتزیام اینه کــه یکی از فانتزیام اینه که توی یه پارک شلوغ شروع کنم به دویدن و همزمان با موبایلم بگم : لعنتیا تا من نگفتم هیچکس شلیک نکنه ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ که ﺑﺎ مخاطب خاصم دعوا ﮐﻨﻢ ﺑﻌﺪ ﮐﻪ ﺍﺯش ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭمو ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﻢ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﻏﺮﻭﺏ ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﻣﯿﺸﻢ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺰﻧﻪ ﻟﻬﻢ ﮐﻨﻪ ﺑﻌﺪ مخاطب خاصم ﺑﺒﯿﻨﻪ و “ﭼﯿﺮﯾﮏ ﭼﯿﺮﯾﮏ ﭼﯿﺮﯾﮏ”(صدای کفششه!) ﺑﺪﻭﻭﻩ ﺑﯿﺎﺩ ﭘﯿﺸﻢ ﺑﮕﻪ آه ﺧﺪﺍی ﻣﻦ ! ﺗﻮ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺰﺍﺭﯼ … ﻣﻨﻢ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﯾﺮﻩ و بعدش ﺩﻭﺗﺎ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﻨﻢ و ﺑﻤﯿﺮﻡ … پسره ﻫﻢ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﮐﻨﻪ !!! یکی از فانتزیام اینه که... از فانتزیای اصلیم اینه که واسه یه سرماخوردگی ساده برم دکتر یهو بگن بیماری لاعلاج داری و فقط ۱ سال زنده میمونی ! منم ۱۱ماه با این راز تو سینم زندگی کنم تا اینکه یه روز که خیلی اطرافیان یا همکلاسیام اذیتم کردن این راز رو فاش کنم و همه تو بهت و حیرت به هم نگاه کنن و زبونشون بند بیاد … منم در همین حین صحنه رو به سمت نور افق ترک کنم و در نور محو بشم و هرچی صدام کنن و دنبالم بیان بهم نرسن و بقیه ی عمرشونو تو حسرت و غم و احساس عذاب زندگی کنن کصـافـطــا !!! یکی از فانتزیام اینه که وقتی یک ثانیه مونده مایکروویو زمانش تموم شه، خاموشش کنم! یکی از عجیبترین فانتزیامم اینه یکی از فانتزیامم اينه كه: يكي از فانتزيام اينه كه وقتي يكي داره تو فانتزيش توي گرد غبار يا دود محو ميشه یکی از فانتزیام اینه که سر جلسه امتحان بشیینم بعد با نگاه کردن به سوالات, پاینش بنویسم : شما هم قبل از خاموش کردن لامپ قابل توجه خانوما تا تو اومدی.. که هر روز یک نفر به دلشون میشینه!! آیا میدانستید که سالانه ۸۶ میلیون نفر به جمعیت جهان اضافه می شود ؟ ارتباط احساسی چیست؟ گوش کنید، آیا نشانه هایی می بینید که بگویند می توانید با کسی رابطه برقرار کنید یا نه؟ چرا دست یافتن به سطح بالایی از امنیت احساسی با جنس مخالف اینقدر دشوار است؟ با مسائل و مشکلات مربوط به برقرار ارتباط احساسی آشنا شوید
تاریخچه لاک چینی ها برای این كار از رنگی استفاده می كردند كه از مخلوط صمغ عربی، سفیده تخم مرغ، ژلاتین و موم زنبور عسل ساخته شده بود. آنها گل رز كوبیده شده را نیز به این مخلوط اضافه می كردند تا به آن رنگ دهند. چنین مخلوطی وقتی برای چند ساعت روی ناخن گذاشته می شد، رنگی قرمز یا صورتی ایجاد می كرد. سرزمین اهرام ثلاثه مصری ها نیز از رنگ های قهوه ای- قرمز گیاه حنا برای رنگ كردن ناخن ها و نیز نوك انگشتان خود استفاده می كردند. در آن روزگار، وضعیت ناخن ها، وضعیت اجتماعی و مالی افراد را مشخص می كرد. به طور مثال تزیین یا براق كردن ناخن ها، تنها از عهده اشراف زادگان ثروتمند برمی آمد. چنین افرادی، گاهی ناخن های خود را با طلا و نقره نیز می آراستند و این امر را نشانه اشراف زادگی خود به حساب می آوردند. مصری ها نیز برای نشان دادن رتبه اجتماعی خود، از رنگ های گوناگونی در ناخن های خود استفاده می كردند. نفرتی تی، ملكه معروف مصری، ناخن های دست و پایش را به رنگ قرمز درمی آورد و جالب اینكه در آن زمان، زنان دیگر حق استفاده از رنگ قرمز را در ناخن هایشان نداشتند و تنها می توانستند از انواع كم رنگ تر استفاده كنند. عصر حاضر بعدها در حدود قرن 19 میلادی، افراد ناخن های خود را توسط روغن های معطر قرمز می كردند و سپس با یك تكه چرم آنها را براق می كردند. لاك هایی با شكل و شمایل كنونی در حدود سال های 1920 به بازار عرضه شد و با استقبال زنان از آنها، بازار پر رونقی در این صنعت شكل گرفت.
1-هر دو تاشون فکر مي کنن جامعه درکشون نمي کنه. عروسی رفتن دخترا: دو، سه هفته قبل از عروسي، دغدغه ي خاطرش اينه که : من چي بپوشم؟! توي اين مدت هر روز يا دو روز يه بار " پرو" لباس داره... اون دامن رو با اين تاپ ست مي کنه، يا اون شلوار رو با اون شال!! ممکنه به نتايجي برسه يا نرسه! آخر سر هم مي ره لباس مي خره!! بعد از اينکه لباس مورد نظر رو انتخاب کرد...حالا متناسب رنگ لباس، رنگ آرايش صورتش و تعيين مي کنه...اگر هم توي اين مدت قبل از مهموني، چيزي از لوازم آرايش مثل لاک و سايه و...که رنگهاشو نداره رو تهيه مي کنه... He met her on a party. She was so outstanding, many guys chasing after her, while he so normal, nobody paid attention to him. At the end of the party, he invited her to have coffee with him, she was surprised, but due to being polite, she promised. They sat in a nice coffee shop, he was too nervous to say anything, she felt uncomfortable, she thought, please, let me go home.... suddenly he asked the waiter. "would you please give me some salt? I'd like to put it in my coffee." Everybody stared at him, so strange! His face turned red, but still, he put the salt in his coffee and drank it. She asked him curiously; why you have this hobby? He replied: "when I was a little boy, I was living near the sea, I like playing in the sea, I could feel the taste of the sea, just like the taste of the salty coffee. Now every time I have the salty coffee, I always think of my childhood, think of my hometown, I miss my hometown so much, I miss my parents who are still living there". While saying that tears filled his eyes. She was deeply touched.That's his true feeling, from the bottom of his heart. A man who can tell out his homesickness, he must be a man who loves home, cares about home, has responsibility of home. Then she also started to speak, spoke about her faraway hometown, her childhood, her family. That was a really nice talk, also a beautiful beginning of their story. They continued to date. She found that actually he was a man who meets all her demands; he had tolerance, was kind hearted, warm, careful. He was such a good person but she almost missed him! Thanks to his salty coffee! Then the story was just like every beautiful love story , the princess married to the prince, then they were living the happy life... And, every time she made coffee for him, she put some salt in the coffee e, as she knew that's the way he liked it. After 40 years, he passed away, left her a letter which said: "My dearest, please forgive me, forgive my whole life lie. This was the only lie I said to you---the salty coffee. Remember the first time we dated? I was so nervous at that time, actually I wanted some sugar, but I said salt It was hard for me to change so I just went ahead.I never thought that could be the start of our communication! I tried to tell you the truth many times in my life, but I was too afraid to do that, as I have promised not to lie to you for anything.. Now I'm dying, I afraid of nothing so I tell you the truth: I don't like the salty coffee, what a strange bad taste.. But I have had the salty coffee for my whole life! Since I knew you, I never feel sorry for anything I do for you. Having you with me is my biggest happiness for my whole life. If I can live for the second time, still want to know you and have you for my whole life,even though I have to drink the salty coffee again". Her tears made the letter totally wet.Someday, someone asked her: what's the taste of salty coffee?It's sweet. She replied.Love is not 2 forget but 2 forgive, not 2 c but 2 understand, not 2 hear but 2 listen, not 2 let go but 2 HOLD ON !!!! Don't ever leave the one you love for the one you like, because the one you like will leave you for the one they love. Find a guy, who calls you beautiful instead of hot. Who calls you back when you hang up on him. Who will stay awake just to watch you sleep. Who holds your hand in front of his friends.Wait for the one who is constantly reminding you of how much he cares about you and how lucky he is to have you. Wait for the one who turns to his friends and says, "...that's her." love,love story,
دخترجواني از مکزيک براي يک مأموريت اداري چندماهه به آرژانتين منتقل شد. پس از دوماه، نامه اي از نامزد مکزيکي خود دريافت مي کند به اين مضمون: لوراي عزيز، متأسفانه ديگر نمي توانم به اين رابطه از راه دور ادامه بدهم و بايد بگويم که دراين مدت ده بار به توخيانت کرده ام !!! ومي دانم که نه تو و نه من شايسته اين وضع نيستيم. من را ببخش و عکسي که به تو داده بودم برايم پس بفرست از همه همکاران و دوستانش مي خواهد که عکسي از نامزد، برادر، پسرعمو، پسردايي ... خودشان به او قرض بدهند و همه آن عکسها را که کلی بودند با عکس روبرت، نامزد بي وفايش، در يک پاکت گذاشته و همراه با يادداشتي برايش پست مي کند، به اين مضمون: روبرت عزيز، مرا ببخش، اما هر چه فکر کردم قيافه تو را به ياد نياوردم، لطفاً عکس خودت را از ميان عکسهاي توي پاکت جدا کن و بقيه را به من برگردان .....
اگر در زندگی از هیچ چیز لذت نمیبرید، راهنمایی های زیر میتواند بشما کمک فراوانی نماید.
نقطه آغاز بهار زندگیتان بی انتها باد
سال نو مبارک
.
.
.
بهار ثانیه ثانیه از راه میرسد
و اینجا کسیست که به اندازه تمام شکوفه های بهاری
دوستت دارد
.
.
.
تبریک غضنفر :
سالی پر از توأم و سرشار از آکنده برایتان مملو از لبریزم!
.
.
.
.
متن دوستانه تبریک عید نوروز، متن دوستانه عید، متن عشقولانه و فانتزی، متن فانتزی تبریک، متن فانتزی تبریک عید، متن فانتزی تبریک عید نوروز، متن فانتزی تبریک عید نوروز ۹۱،
.
نوروز پاسداشت عشق های کوچکی است که زنده مانده اند
و روز تعظیم در برابر عشق های بزرگی است
که عظمت را کوچک می دانند
پس به تو در نوروز سلام می کنم
که بزرگترین عشق این کوچکی
.
.
.
سلام عزیزم
نزدیک عیده!
توی خونه تکونی دلت ما رو بیرون نکنی
.
.
.
امیدوارم عید بابوسه هایش
بهاربا گلهایش
و سال نو با امید هایش
بر تو ای عزیز
پیشاپیش مبارک باشد
.
.
.
ای کاش هر روزمان نوروز باشد تا نو شویم
خودمان اندیشه هایمان وعشقمان
سال نو مبارک
.
.
.
اس ام اس زدم ازت خدا حافظی کنم
اگه خوبی ،بدی از ما دیدی حلال کن
آخه برا همیشه دارم میرم
ازطرف سال ۹۰
.
.
.
Pishi, NA! Pishoni, NA!
Pishbini, NA! Pishkesh, NA!
Pishamad, NA! Pishnahad, NA!
Pishddasti, NA!
AHHH !!! Pishapish ***Norooz*** mobarak!
.
.
.
گاو اولاغ و اردک کبریت و گازو فندک
گنجشک و غازو لک لک عید شما مبارک
.
.
.
قداست ایران،بلندى دماوند
اصالت نوروز ،قدرت آرش، شرافت کاوه
غیرت بابک،نجابت مازیار،زیبایى شیرین،عشق فرهاد
شکوه جمشید،عمر پرسپولیس ،منش کوروش ، پندارنیک ، گفتارنیک
کردارنیک را از اهوراى پاک برایتان دراین نوروز سفید آرزو میکنم
پیشاپیش سال ۹۱مبارک
.
.
.
خواستم برات سبزه عید بفرستم
گفتم شاید طاقت نیاری و تاعید بخوریش
.
.
.
من یک اس ام اس کوچولو هستم
که از گوشی صاحبم فرارکردم
اومدم بهت بگم که اون گفت واسه عید نوروز چی برام خریدی
الان برگردم به اون چی بگم؟!
::
::
یک شاخه رز سفید تقدیم تو باد
رقصیدن شاخ بید تقدیم تو باد
تنها دل ساده ایست دارایی ما
آن هم شب عید تقدیم تو باد
::
::
خبر داری تو ایران یه بحث داغ تو بورسه !
نه بابا یارانه رو نمیگم
سرکاری چیه ! باور کن اینبار سرکاری نیست !
… کدومه بابا ! … اینو نمیخوام بگم که …
دوستت دارم کجا بود ! مگه دیوونه شدم ؟
سال نو مبارک ! … الان تنها خبر جدید همینه ! جیگر ! سال نوی خوبی داشته باشی !
::
::
این پیام رو تا ۱۰ روزدیگه نخون.
.
بهت گفتم نخون
.
عجب آدمى هستى .
.
نرو!
.
خودت خواستى
.
یادت باشه اولین کسى که بهت سال نو روتبریک گفت من بودم
(سال نومبارک)
::
::
امروز دو نفر از من ادرس و شماره تو رو گرفتن..منهم بهشون دادم..یکی خوشبختی..یکی موفقیت تو سال جدید هر روز میان سراغت
::
::
Buye baran, buye sabze, buye khak; shakhehaye shoste, baran khorde, pak; asemane abi o abre sepid, barg haye sabze bid; atre narges, raghse bad; naghmeye shoghe prastuhaye shad,khalvate garme kabutarhaye mast,narm narmak miresad inak bahar,khosh behal ruzegar …. “NOROZ” .MOBARAK.
::
::
saadat siadat soror sarvari sabzi va saezendegi haft sine zendegiat bad omidvaram sale khobi dashte bashid NOROZ MOBARAK
::
::
داغلار دایاقین اولسون
گونش چراغین اولسون
گوزلرین ایدن اولسون
بایرامین مبارک اولسون
::
::
اى منیم ایستملى نازلى نگاریم نجه سن؟ گوزومون نورى اورگ صبروقراریم نجه سن؟ دیزیمین طاقتی سنسن،باشوامن دولانیم! یاداسال سنده منی شأن وقاریم نجه سن؟ بایراموزمبارک اولسون
گوزل انسانلار. گوزل گونلرده. یاده دوشللر. بوگوزل گونده. دونیانن بوتون. گوزللیخلاری. سیزین اولسون. بایراموزمبارک اولسون .
::
::
سبد ، سبد گلهای سرخ و میخک میخواد بگه جلو ، جلو عید شما مبارک .
در این آخرین روزهای سال دلشان را چنان در جویبار زلال رحمتت شستشو دهی که هرجا تردیدی هست ایمان ،زخمی هست مرهم ،نومیدی هست امید و هرجا نفرتی هست عشق جای آن را فرا گیرد.
::
::
نوروز پاسداشت عشقهای کوچکی است که زنده مانده اند و روز تعظیم در برابر عشق های بزرگی که عظمت را کوچک می دانند.پس به تو در نوروز سلام می کنم که بزرگترین عشق این کوچکی.
::
::
آلبرت انیشتین، زکریای رازی، اسحاق نیوتن، پروفسور حسابی، من و سایر دانشمندان، سال خوشی را برای شما آرزومندیم
::
::
عید است ولی بدون او غم داریم / عاشق شده ایم و عشق را کم داریم
ای کاش که این عید ظهورش برسد / اینگونه هزار عید با هم داریم
اللهم عجل لولیک الفرج
سال نو مبارک
::
::
چه زیباست درس آموختن از طبیعت و بهاری شدن. با تمنای استجابت دعای حول حالنا الی احسن الحال، پیشاپیش بهارتان قرین شادی و آرامش.
::
::
پروردگارا دراین روزهای پایانی ِ سال ِ ۹۱، ، به خواب ِ همه بندگانت آرامش ، به بیداریشان آسایش ، به زندگیشان نشاط ، به عشقشان ثبات … ، به عهدو مهرشان وفا ، به عمرشان عزت ، به رزقشان برکت . و به وجودشان صحت ، عطا بفرما.
::
::
یه بیماری هم هست که عیدها میاد سراغ آدم, فامیل گریزی!
::
::
خدایا ! تمامی آنچه برای سال جدید از تو میخواهم ، یک حساب بانکی چاق و چله است و یک هیکل باریک، لطفا اینارو مثل سال قبل با هم اشتباه نگیر!
::
::
عید نوروز را به گلهای یاس بهشت آرزوهایم ،پدر و مادر عزیزم
که عطرشان پایدار ومهرشان ستودنی است
تبریک می گویم، سال نو مبارک
::
::
کارگردانی است نوروز که می گوید نور ..صدا…حرکت و من برای به دست اوردنت همه نقشهای عالم را بازی می کنم.
::
::
><((((:-)
><((((:-)
><((((:-)
یادت باشه من اولین کسی ام که برات ماهی عید میفرستم بزارش تو دریای دلت تاعید زنده بمونه
ادامـ ــه
ادامـ ــه
ادامـ ــه
ادامـ ــه
ادامـ ــه
پایه بالا : ریش سفید سربازان! - معادل سال بالایی دوران دانشگاه - (مشخصه: موی معمولی-درجه دارد)
سلام حميد جون.بعد يه دفعه انگار که تازه متوجه شدين بگين اوا خاک به سرم علي
تويي؟؟؟؟مي تونين اين سير رو تا هفده باز تکرار کنين ولي بار هجدهم ديگه خطر مرگ
داره.من مسئوليتي در قبال اين حادثه ندارم
بهش زنگ بزنين و بگين کسي خونه نيست و دعوتش کنين خونتون ، بعد با دختر همسايه
بريد سينما و فيلم هوو يا ازدواج به سبك ايرونى رو ببينيد
تا يه شوخي کوچيک با شما کرد سريعا جبهه بگيرين و باهاش دعوا کنين. با کلماتي از
قبيل:مگه تو خودت خواهر مادر نداري؟...يا يه همچين چيزايي .ولي دو تا سه دقيقه
بعد خودتون يه جک فجيع يا افتضاح تعريف کنيد و بعدش بشينيد و قيافه بنده خدا رو
تماشا کنيد
آرايش شديد بزنيد و از اين شلواراي خيلي برمودا و از اين پيرهن آستين کوتاها
بپوشيد و بريد جلوي بنده خدا رژه بريد و وقتي به شما نزديک شد و به دو سه متري
شما رسيد ، سرش داد بزنيد و بعدش بشينيد و زجر کشيدنش رو تماشا کنيد
عکسهاي دو نفره اي رو که با پسر نوه عمه ي خاله ي پدربزرگ پسر دختر خالتون و يا
امثالهم گرفتيد بهش نشون بديد ولي بهش اجازه نديد حتي يه دونه عکس باهاتون بگيره
موقع تولدش جلوي دوستاش فقط بهش يه شاخه گل هديه بديد و حالشو حسابي بگيريد و
(احتمالا بسته به قدرت و توانايي قلبي و شرايط جوي) بشينيد و سکته شو تماشا کنيد
و لذت ببريد
همين که تو ماشين بغل دستش نشستين شروع کنين به عطسه کردن و از بوي ادکلن چند صد
هزار تومنيش که با زجرکش کردن پدر و مادرش خريده ايراد بگيريد و بهش بگيد که به
اين بو حساسيد
وقتي داره باهاتون حرف مي زنه همين که به جاي حساس حرفاش رسيد بي مقدمه موبايلشو
برداريد و به يکي از دوستاتون زنگ بزنيد و چهار ساعت و چهل و هشت دقيقه با
دوستتون حرف بزنيد و اون بدبختو تو کف حرف زدن و تو فکر قبض موبايل بذاريد
بعد فانتزیایی که میان. تو افق محوشن رو با دمپایی ابری انقد بزنم که
صدای گرگ دربیارن تو افق.......
کنترل تلویزیون خونمونو بردارم
بـرم دم این مغازه های صـوتی تصویری،
این تلویزیونایی کـه گـذاشتن پشت ویترینو خاموش کنم !
کلی آدم بیگناه اینجا هست !
.
.
.
توهم در حد سراب های بیابان های ۱۵۰ درجه آمازون …
تو دانشگاه یکی از اساتید تهدیدم کنه ک بهت صفر میدم...
بعد منم در حضور همه برم جلوش سرمو بکوبم ب دیوار بگم...
منو از نمره میترسونی من زندگیمو باختم استاد...
برو از خدا بترس....
اخیرا هم به این شکل کاملش کردم :
بعد که ۱سال تموم شد به نحو عجیبی زنده بمونم و قیافه و هویتمو عوض کنم برم تو کلاس به عنوان یه شاگرد جدید بشینم که از خارج اومده ؛ بعد عذاب وجدانشونو ببینم حال کنم !
تخیل در حد جنگ ستارگان هندی
اصلا احساس خنثی کردن بمب تو ثانیه آخر بهم دست میده!
واسه امتحانا درس بخونم
.
.
با لحن جدی و خسته
به یه دکتر بگم:
لطفا حاشیه نرو دکتر!!
بعد بلند شم و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم:
فقط بگو چند روز دیگه زنده می مونم؟؟
از اون طرف دودا بگم پخخخخخخخخخخخخخخ بعد سكته ناقص بزنه بعد بميره
بعد منم تو چاهي كه از فرط خنده حفر كردم سقوط كنم
بعد اون دنيا يقمو بگيره از پل صراط پرتم كنه پائين!
.
.
.
"مَردی نَبُوَد فتاده را پای زدن .. گر دست فتاده ای بگيری مَردی
بعد برگه رو تحویل بدم برم!!!
ما همچین آدمی هستیم....
وامیستین مسیر برگشت به جای خوابتون و جای گوشیتون رو از حفظ میکنین
یا فقط من اینجوریم !؟
*********جملات طنز**********
دقت کردین درست وقتی که عجله داری یا هوا سرده یا جیش داری
کلیدت تو غیر قابل دسترس ترین سوراخ کیف و جیبت مدفون شده !؟
*********جملات طنز**********
ادامـ ــه
مرد اونه که قلبتو شارژ کنه
نه سیم کارتتو
ادامـ ــه
آیا میدانستید که رود دجله به خلیج فارس میریزد ؟
آیا میدانستید که خلیج فارس ۵۰۰ هزار سال قدمت دارد ؟
آیا میدانستید که مساحت خیلج فارس ۲۴۰ هزار کیلومتر مربع میباشد ؟
ادامـ ــه
ارتباط احساسی چیست؟ گوش کنید، آیا نشانه هایی می بینید که بگویند می توانید با کسی رابطه برقرار کنید یا نه؟ چرا دست یافتن به سطح بالایی از امنیت احساسی با جنس مخالف اینقدر دشوار است؟ با مسائل و مشکلات مربوط به برقرار ارتباط احساسی آشنا شوید و ببینید چرا برقراری پیوند احساسی برای ساختن یک رابطه الزامی است.
تعریف ارتباط احساسی
هر فرد تعریف شخصی خود را از یک ارتباط احساسی دارد اما یک تعریف اصلی وجود دارد که برای همه مردم صدق می کند. ارتباط احساسی مجموعه ای از احساسات فردی است که کنار هم جمع می شود تا بین دو نفر پیوند برقرار کند. کلمه احساسی به معنی برانگیختن احساسات بسیار است. این احساسات می تواند عصبانیت، غم، لذت، عشق یا یکی از هزاران حسی باشد که انسانها تجربه می کنند. ارتباط یک پیوند است با فرد یا چیزی دیگر.
روابط بدون ارتباط احساسی
برای اینکه یک رابطه ساخته شده و قوی تر گردد، باید ارتباط احساسی حاصل شود. ممکن است شما با کسی که احساس قوی نسبت به او دارید یا عاشقش هستید در یک رابطه باشید. او، از طرف دیگر، با شما احساس دوری می کند و به ندرت درمورد احساساتش با شما صحبت می کند. این نوع روابط، روابط دوستانه یا زندگی کردن کنار یکدیگر یا برآورده کردن نیازهای جنسی است. بدون ارتباط احساسی قوی، چنین روابطی خیلی زود از هم پاشیده می شوند.
پیوندهای محکم
زوج هایی که سعی می کنند در حد توان درمورد همدیگر بیشتر بدانند رابطه ای احساسی بینشان ایجاد می شود. از طریق مکالمه از روی فکر و محبت، به پیچیدگی های درون همدیگر پی می برید. می فهمید که چه چیز موجب شادی طرفتان می شود، چه چیز او را عصبانی می کند، و چه چیز او را به اوج لذت می رساند. او هم می فهمد که چه چیز اشک شما را در می آورد، چه چیزی باعث می شود لبخند بزنید، و چه چیز خسته تان میکند. هر کدام به ذات همدیگر پی می برید و نسبت به هم محبت و همدلی پیدا می کنید.
برای اینکه یک زوج بتوانند از لذت یک رابطه احساسی لذت ببرند، باید بتوانند اجازه دهند که کسی به آنها نزدیک شود. اینکه اجازه دهید کسی به رازها، دردها و لذت های درونی شما پی ببرد، کمی مخاطره آمیز است. ریسک کردن برای چنین چیزی نیازمند اطمینان و اعتماد است. وقتی به اعتماد حیانت شود، التیام یافتن از آن خیلی طول می کشد.
بدون داشتن یک رابطه احساسی قوی، راه به سمت عشق بسته است. وقتی آن ارتباط و وابستگی از بین می رود یا نادیده انگاشته می شود، عشق هم از میان می رود.
نشانه های ارتباط احساسی
بااینکه احساسات هر شخص متفاوت است، اما یک نشانه عمومی وجود دارد که نشان می دهد ارتباط احساسی بین دو نفر ایجاد شده است. نشانه حقیقی این است که هر دو نفر دیگری را به درون خود راه بدهند.
داستان های خنده دار از اتفاق هایی که سر کار افتاده برای هم تعریف می کنید و درمورد روزهایی که همه چیز برایتان بد بوده هم باز با طرفتان دردودل می کنید. هر دو شما دوست دارید که درمورد رویاهای کودکی و آرزوهای بزرگسالی خود با هم صحبت کنید. مکالمه بین شما خیلی راحت و سیال پیش می رود. زوجی که پیوند احساسی قوی با هم داشته باشند، حتی در سکوت هم احساس راحتی می کنند. می توانید بدون هیچ ترسی هر مسئله ای را با طرفتا در میان بگذارید.
اما یادتان باشد که جاذیه فیزیکی و ارتباط احساسی با هم تفاوت دارند. بااینکه ممکن است یکی به دیگری منجر شود اما جاذیه فیزیکی، احساسی سطحی است که می تواند راهی به سمت ارتباط احساسی و عشق باشد.
ازدواج و ارتباطات احساسی
اگر قرار است ازدواجی پایدار بماند، وجود ارتباط احساسی بین دو طرف الزامی است. وقتی دو طرف احساسات خود را با هم در میان نگذارند، ازدواج سخت و طاقت فرسا خواهد بود. آن زمان است که عصبانیت، خشم و اختلافات پدید می آید و فقدان اعتماد، زندگی زناشویی را دچار آشفتگی خواهد کرد.
اگر فکر می کنید ارتباط احساسی بین شما و همسرتان از بین رفته است، باید به دنبال دلیل آن باشید.
آیا گناه نابخشودنی هست که چنین فاصله ای را میان شما انداخته؟ شاید در عصبانیت چیزی گفته شده یا کاری انجام شده که منجر به درد جسمی و احساسی شده است. همین زمانهاست که انکار هم پیش می آید و همه چیز را برای ساختن دوباره آن پیوند احساسی سخت تر می کند.
چطور پیوند احساسی برقرار کنیم؟
اگر سالمترین رابطه ممکن را می خواهید، باید بدانید که چطور یک پیوند احساسی عمیق و قوی بین خود و طرفتان ایجاد کنید. وقتی پیوند احساسی بین شما وجود داشته باشد، همه چیز دیگر آسانتر خواهد شد. در زیر به 7 نکته اشاره می کنیم که به شما کمک میکند پیوندی ناگسستنی بسازید.
1. بررسی طرف مورد نظر: باید بفهمید طرفتان به چه چیز نیاز دارد و از زندگی و از شما چه می خواهد. این یعنی وقتی حرف می زند به دقت به او گوش کنید. وقتی رازهایش را با شما قسمت می کند خوب توجه کرده و بعداً به عمق حرفهایش فکر کنید.
2. اعتماد: باید بین خودتان حس اعتماد ایجاد کنید. این ستون اساسی پیوند احساسی یک شبه ایجاد نمی شود. زمان می برد. باید اجازه دهید این اعتماد به طور طبیعی ایجاد شود.
3. حضور احساسی: هر دو شما باید از نظر احساسی در دسترس همدیگر باشید. اگر عقب بکشید و حرفهایتان را با طرفتان در میان نگذارید چنین پیوندی ایجاد نخواهد شد.
4. ابراز محبت: نباید برای نشان دادن مهر و محبت مشکلی داشته باشید اما زوج های ازدواج کرده که رابطه شان سرد شده باید تلاش کنند با هم مهربان باشند. صبحها که از خواب بیدار می شوید و شب ها که می خواهید بخوابید همدیگر را ببوسید. دست ها هم را بگیرید؛ همدیگر را در آغوش بگیرید و شعله های عشقتان را دوباره روشن کنید.
5. جنگ ملایم: در وسط دعوا و مشاجره، کلمات به راحتی از دهانتان بیرون می آیند. باید یاد بگیرید که ملایم دعوا کنید. اگر نمی دانید چطور می توانید از مشاور کمک بخواهید. یادتان باشد موقع دعوا کردن هیچوقت گذشته را پیش نکشید. در لحظه زندگی کنید و برای احساساتتان دلیل محکم بیاورید.
6. دنیا را در چشمان او ببینید: سعی کنید دنیا را آنطور که او می بیند ببینید تا بفهمید که واقعاً کیست. برای اینکار باید گاهاً به عقب بروید تا ببینید چرا او به آن طریق خاص عمل کرده است. ببینید نسبت به موقعیت های مختلف چطور واکنش می دهد و سعی کنید خودتان را جای او بگذارید. از او هم همین انتظار را داشته باشید.
7. غلبه بر موانع: زوج هایی که در ازدواج خود دچار مشکل شده اند باید قبل از ایجاد دوباره پیوند احساسی، مشکلات خود را حل کنند. به همراه هم هر مشکل را بررسی کنید و سعی کنید راه حل هایی برای آن پیدا کنید. وقتی بزرگترین موانع و مشکلات را پشت سر گذاشتید، آنوقت می توانید پیوند احساسی فراموش شده تان را از نو بسازید.
پیوندهای احساسی پیچیده و بسیار فردی هستند اما رابطه را دگرگون می کنند. بدون ایجد ارتباط احساسی قوی، رابطه از یک دوستی ساده پیشروی نخواهد کرد. ماندن در رابطه ای که پیوند احساسی در آن وجود ندارد باعث می شود طرفین احساس کنند که چیزی گم کرده اند: زنجیر محکمی که دو نفر را به هم وصل می کند و عشقی ماندگار.
آیا از نظر احساسی در دسترس نیستید؟
آیا شما هم جزء آندسته از زن های نادر ایرانی هستید که از نظر احساسی در دسترس نیستید و هر بار که مردی به شما نزدیک می شود و می خواهد رابطه ای آغاز کند، دچار مشکل می شوید؟ برخلاف نظر عموم، همه ما گهگاه دچار این مشکل می شویم اما باید ببینیم این مشکل تا چه حد در ما قوی است.
شاید بسیاری تصور می كنند كه رنگ آمیزی و آرایش ناخن مخصوص بانوان سال های اخیر است و گذشتگان ما حداكثر از حنا و رنگ های طبیعی معدودی برای زیبا ساختن ناخن های خود استفاده می كردند اما خوب است بدانیم كه تاریخچه رنگ كردن ناخن ها به حدود سه هزار سال پیش از میلاد مسیح بازمی گردد.
آن سوی دیوار چین
2-به دو تاشون اگر رو بدي سوارت ميشن
3-هر دوشون مي تونن 200.000 تومان رو در 2 ساعت خرج کنند.
4-هردوتاشون با والدينشون دعوا و درگيري دارند.
5- مهمترين ويژگي هر دوتاشون تغیير شخصيتشونه.
6-دو تا شون در ظاهر دشمن خوني جنس مخالف هستند اما در باطن دلشون واسه جنس مخالف غش و ضعف ميره.
7-دو تاشون از دروغ متنفرن اما هيچ وقت حرف راست نمي زنند!
8-دو تا شون تا سن 20 سالگي 3 بار عاشق ميشن و در عشق شکست مي خورند! از 20 به بعد هم تو رويا سير ميکنن و تو 40 سالگی که از رويا بيرون مي آيند مي بينن اطرافشون 5-6 تا بچه و بدبختي و بي پولي و ... هستش واسه همين اين دفعه ميرن تو کما و سکته ميزنند!!!
9-وقتي با يه پسر يا دختر ايروني قرار ميزاري بايد 2 ساعت ديرتر به محل قرار بري تا علف زير پات جوانه نزنه!
حتي مدل مويي که اون روز مي خواد داشته باشه رو تعيين مي کنه...مثلا ممکنه " شينيون" کنه يا مدل دار سشوار بکشه...! البته سعي مي کنه با رژيم غذايي سفت و سخت تناسب اندامشم حفظ بکنه... يه رژيمي هم براي پوست صورت و بدنش مي گيره..! مثل پرهيز از خوردن غذاهاي گرم! ماسک هاي زيادي هم مي زاره، از شير و تخم مرغ و هويج و خيار و توت فرنگي و گوجه فرنگي(اينا دستور غذا نيستا!!)
گرفته تا ليمو ترش ( اين ليمو ترش واقعا معجزه مي کنه، به يه بار امتحانش مي ارزه!) خوب، روز موعود فرا مي رسه! ساعت 8 صبح از خواب بيدار مي شه( انگار که يه قرار مهم داره) بعد از خوردن صبحانه، مي پره تو حموم،...بالاخره ساعت 10 تا 10:30 مي ياد بيرون...( البته ممکنه يه بار هم تو حموم ماسک بزاره...که تا ساعت 11 در حمام تشريف داره!) بعد از ناهار...! لباس مي پوشه مي ره آرايشگاه، چون چند روز قبلش زنگ زده و وقت آرايشگاه گرفته براي ساعت 1:30 بعد از ظهر... توي آرايشگاه کلي نظر خواهي مي کنه از اينو اون که چه مدل مويي براش بهترتره، هر چي هم ژورنال آرايشگر بنده خدا داره رو مي گرده ....آخر سر هم خود آرايشگر به داد طرف مي رسه و يه مدل بهش پيشنهاد مي کنه و اونم قبول مي کنه!! ساعت 3 مي رسه خونه... بعد شروع ميکنه به آرايش کردن...!
بعد از پوشيدن لباس که خيلي محتاطانه صورت مي گيره( که مدل موهاش خراب نشه) يه عکس يادگاري از چهره ي زيباش مي گيره که بعدا به نامزد آينده اش نشون بده!!
ساعت 8 عروسي شروع مي شه...يه جوري راه مي افته که نيم ساعت زودتر اونجا باشه!!
عروسي رفتن پسرها:
اگر دو، سه هفته قبل بهشون بگي يا دو، سه ساعت قبل هيچ فرقي نميکنه!!
روز عروسي، ساعت 12 ظهر از خواب بيدار مي شه... خيلي خونسرد و ريلکس! صبحانه خورده و تمام برنامه هاي تلويزيون رو مي بينه!
ساعت 6 بعد از ظهر، اون هم حتما با تغيير جو خونه که همه دارن حاضر مي شن يادش مي افته که بعله...عروسي دعوتيم..!
بعد از خبر دار شدن انگار که برق گرفته باشنش...! مي پره تو حموم...
توي حموم از هولش، صورتشم با تيغ مي بره...!!( بستگي به عمق بريدن داره، ممکنه مجبور بشه با همون چسب زخم بره عروسي!)
ريش هاش زده نزده( نصف بيشترو تو صورتش جا مي زاره!!)از حموم مي ياد بيرون...
ساعت 6:30 بعد از ظهره...هنوز تصميم نگرفته چه تيپي بزنه، رسمي باشه يا اسپرت...!
تازه يادش مي افته که پيرهنشو که الان خيلي به اون شلوارش مي ياد اتو نکرده! شلوارشم که نگاه مي کنه مي بينه چند روز پيش درزش پاره شده بوده و يادش رفته بوده که بگه بدوزن..!!
کلي فحش و بد و بيراه به همه مي ده که چرا بهش اهميت نمي دن و پيرهنشو تو کمد لباساش بوده رو پيدا نکردن و اتو نکردن و شلوارشو چرا از علم غيبشون استفاده نکرد که بدونن که نياز به دوختن داره...!
خلاصه...بالاخره يه لباس مناسب با کلي هول هول کردن پيدا مي کنند و مي پوشه(البته اگر نياز بود که حتما به کمد لباس پدر و بردار هم دستبرد مي زنه!!) ساعت 8 شب عروسي شروع مي شه، ساعت 9:30 شب به شام عروسي مي رسه..! البته اگر از عجله ي زيادش، توي راه تصادف نکرده باشه دير تر از اين به عروسي نمي رسه!!
باعشق : روبرت
دخترجوان رنجيـده خاطر از رفتار مرد،
مقدار بسیار زیاد مشروب میل کنید و در کنار آن مقدار زیادی سیگار ، قلیان و از این قبیل مصرف کنید. آنقدر به این کار ادامه دهید تا بیهوش شوید. بعد از چند ساعت بیدار خواهید شد در حالی که دچار سردرد شدید و حالت تهوع شده اید.سعی کنید به کمک چیزی مانند نوشیدن قهوه تلخ استفراغ کنید شاید مجبور شوید این کار را تکرار کنید تا سر درد و حالت تهوع شما قطع گردد بعد از مدتی احساس آرامش بسیار مطبوعی به شما دست خواهد داد که با خواب عمیق و شیرین همراه است. می توانید در این حالت از زندگی خود لذت ببرید.
یک شب سرد زمستانی از خانه خارج شوید آنقدر صبر کنید تا خواب به سراغتان بیاید، به خانه برنگردید،به سمت پارکی بروید و سعی کنید بر روی نیمکتی بخوابید. از دستان خود بالشتی بسازید و از سرما بلرزید.وقتی احساس کردید ادامه این کار شما را به کشتن خواهد داد به منزل برگردید و در تختخواب خود بیارامید و از زندگی لذت ببرید.
در ساعات پر ترافیک سوار اتوموبیل خود شده و از خانه خارج شوید. به یکی از معابر پر ترافیک شهر بروید و خود را چند ساعت در ترافیک مشغول کنید بطوریکه دچار خستگی مفرط ، سردرد ،کمر درد, پا درد... گردید در این حالت تصمیم بگیرید که به خانه بازگردید،در راه باز هم دچار ترافیک می شوید و هر لحظه آرزو می کنید که سریعتر به منزل برسید.وقتی به خانه برگشتید می توانید در حالتی ریلکس نشسته و با هر چیزی مانند نوشیدن چای, تماشای تلوزیون یا گوش دادن به یک موسیقی ملایم، از زندگی خود لذت ببرید.
مقدار زیادی مایعات بنوشید بطوری که بعد از چند ساعت مثانه شما به حد انفجار برسد.بعد سعی کنید در حدود یک ساعت خود را در چنین وضعی قرار دهید.وقتی طاقت شما تمام شد به دستشویی بروید و مفصل ....، در چنین حالتی می توانید برای چند لحظه از زندگی خود لذت فراوانی ببرید.!
Design